loading...

98music07

ای شب چه به سر داریبرگو چه خبر داریاز عاشق بیماراز مردم بیدارای شب چه غم افزاییغم بر سر غم هاییمرغ سحرت کوعزم سفرت کوچون نام شب آیدجانم به لب آیدشب آید و با او...

♥حسـ ــین♥ بازدید : 85 جمعه 29 تیر 1397

 ای شب چه به سر داری
برگو چه خبر داری
از عاشق بیمار
از مردم بیدار

ای شب چه غم افزایی
غم بر سر غم هایی
مرغ سحرت کو؟


عزم سفرت کو؟

چون نام شب آید
جانم به لب آید
شب آید و با او
سوزنده تب آید


شب شد و باز از ماجرای شب
شکوه ها دارم با خدای شب
آن که شب آفریده
سوز و تب آفریده

قصه های شب زنده داریم
بشنو از مرغ بی نوای شب
آنکه شب تا سپیده
آه حسرت کشیده

ز شب مگو که مرغ شب
پی به رازم برده
سوز و سازم دیده

پر زنان چون بختم
از برم رمیده

تو ای تیره شب که سر تا ز پا گناهی
ز جان من نکرده گنه چه خواهی

فروغی نتابد از روزن سپیده
تو ای یوسف سحرگه مگر به چاهی

شب شد و باز از ماجرای شب
شکوه ها دارم با خدای شب
آن که شب آفریده
سوز و تب آفریده

ترسم غروب عمر من طلوع خورشید تو ای شب هجران باشد
ترسم غروب عمر من طلوع خورشید تو ای شب هجران باشد







اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو