امشب بیخبر بودم ازت خوابم نبرده
کارم نشستن تا سحر با ساز و دوده
امشب تا سحر با یاد تو توی خیالم
خاطراتمو میبینم به لبام خنده میارم
چشم من درگیر خوابه ولی قلبم نگرانه
نمیدونم چی بگم بش تا چشام آروم بخوابه
چشم من درگیر خوابه ولی قلبم نگرانه
نمیدونم چی بگم بش تا چشام آروم بخوابه
امشبم میگذره اما من بازم تا صبح بیدارم
نمیتونم که یه لحظه چشمامو رو هم بذارم
یاد تو توی خیالم خوشحاله همیشه
ولی غم تو صدامه که ازم جدا نمیشه
صدای تو توی گوشم مث لالایی عزیزه
ولی این بغض تو گلوم داره آبرو میریزه
چشم من درگیر خوابه ولی قلبم نگرانه
نمیدونم چی بگم بش تا چشام آروم بخوابه
چشم من درگیر خوابه ولی قلبم نگرانه
نمیدونم چی بگم بش تا چشام آروم بخوابه