قصه ی آهوی زخمی این روزا یه بیقرارم
کاش میشد منم یه روزی تو صحنت پا بزارم
یه عمره آرزو داشتم یه روزی میام زیارت
با نگاه مهربونت برسم به بینهایت
میدونم پر از گناهم تو نظر کن دعوتم کن
ای ستاره ی بهشتی یه نگاه به غربتم کن
دعوتم کن تا ببوسم خاک پای زائراتو
دعوتم کن تا بگیرم اینجوری حال و هواتو
تگ دوم آهنگ
میریزم من اشک شادی وقتی که تو صحنت هستم
میگیرم آروم ضریح و هر لحظه با هر دو دستم
توی همه شلوغی دل من آروم میگیره
به جز این خونه روشن به خدا جایی نمیره
میون این همه آدم تو بوی بهشت و داری
اگه من تنها بمونم منو تنها نمیزاری
واسه من یه افتخاره که فقط از تو بخونم
کاش میشد مثل کبوتر روی ایوونت بمونم
میدونم پر از گناهم تو نظر کن دعوتم کن
ای ستاره ی بهشتی یه نگاه به غربتم کن
دعوتم کن تا ببوسم خاک پای زائراتو
دعوتم کن تا بگیرم اینجوری حال و هواتو