دل به این دنیا مبند، دنیای فانی بگذرد
نوبت پیری برآید نوجوانی بگذرد
زور و بازوی تو داری ای جوان، ای پهلوان
زور و بازویت نماند پهلوانی بگذرد
باغبان، باغی تو داری در سرای زرنگار
باغت آبادان نماند، باغبانی بگذرد
میهمانی چند روزی اندر این مهمان سرا
صبح صادق چون برآید، میهمانی بگذرد
شاد و مسروری تو مانند بهار
باد پاییزی رسد، این شادمانی بگذرد